جدول جو
جدول جو

معنی روغن زبان - جستجوی لغت در جدول جو

روغن زبان
(رَ / رُو غَزَ)
کنایه از نرم گفتار و چاپلوس. (از انجمن آرا) (از آنندراج) (از برهان) (ناظم الاطباء). چرب زبان، فریبنده. (فرهنگ فارسی معین). فریب دهنده. (از انجمن آرا) (از آنندراج) (از برهان)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(رَ / رُو غَ زَ)
صفت و عمل روغن زبان. نرم گفتاری و چاپلوسی. (ناظم الاطباء). چرب زبانی:
نیوشنده از گرمی شاه روم
به روغن زبانی برافروخت موم.
نظامی.
و رجوع به چرب زبانی شود، نوازش. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(رَ / رُو غَ)
ظرف روغن و حقۀ روغن. (ناظم الاطباء). ظرفی که در آن روغن نگه دارند. (آنندراج). مدهن. قرز. (منتهی الارب). جای روغن. قرز، ظرفی خرد روغن دار و آن را لحاف دوزان و درودگران برای سوزن و اره و مانند آن دارند، تابه. (یادداشت مؤلف) ، حقۀ مرهم. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(سو سَ زَ)
کنایه از کسی که بر سخن گفتن قادر نباشد. (آنندراج). عاجز در تکلم یعنی آنکه زبان وی مانند سوسن است. (ناظم الاطباء) ، کنایه از فصیح و شیوا زبان. (آنندراج). فصیح و زبان آور یعنی زبان وی مانند گل سوسن و دارای همه قسم تکلم و تلفظ میباشد. (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از روغن کتان
تصویر روغن کتان
روغن بزرک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از روغن دان
تصویر روغن دان
جای روغن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از روغن زدن
تصویر روغن زدن
التّزييت
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از روغن زدن
تصویر روغن زدن
Oil
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از روغن زدن
تصویر روغن زدن
huiler
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از روغن زدن
تصویر روغن زدن
smarować
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از روغن زدن
تصویر روغن زدن
油を塗る
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از روغن زدن
تصویر روغن زدن
смазывать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از روغن زدن
تصویر روغن زدن
تیل لگانا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از روغن زدن
تصویر روغن زدن
তেল মাখানো
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از روغن زدن
تصویر روغن زدن
ทา
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از روغن زدن
تصویر روغن زدن
kupaka mafuta
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از روغن زدن
تصویر روغن زدن
yağ sürmek
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از روغن زدن
تصویر روغن زدن
기름을 바르다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از روغن زدن
تصویر روغن زدن
למרוח שמן
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از روغن زدن
تصویر روغن زدن
涂油
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از روغن زدن
تصویر روغن زدن
mengolesi minyak
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از روغن زدن
تصویر روغن زدن
तेल लगाना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از روغن زدن
تصویر روغن زدن
ölen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از روغن زدن
تصویر روغن زدن
змащувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از روغن زدن
تصویر روغن زدن
engrasar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از روغن زدن
تصویر روغن زدن
ungere
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از روغن زدن
تصویر روغن زدن
untar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از روغن زدن
تصویر روغن زدن
oliën
دیکشنری فارسی به هلندی